جدول جو
جدول جو

معنی بازار سر - جستجوی لغت در جدول جو

بازار سر
(سَ)
دهی است از دهستان کلاردشت بخش کلاردشت شهرستان نوشهر که در 7 هزارگزی حسن کیف در کوهستان واقع است. هوایش سردسیر و دارای 180تن سکنه میباشد آبش از چشمه و محصولش غلات و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و تهیۀ زغال چوب و صنایع دستی اهالی قالی و جاجیم و شال بافی و راهش مالرومیباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). و رجوع به ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو شود، احترام و آبرو و حیثیت و شخصیت کسب کردن
لغت نامه دهخدا
بازار سر
روستایی از توابع کلار دشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رِ نَ)
بازاری در سیستان: و بازار نو اندر ربیعالاول بسوختند. (تاریخ سیستان ص 313). رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 483 شود، سرچشمه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رِ گَ)
بازار بارونق، رایج، پرخریدوفروش، بسیارمعامله
لغت نامه دهخدا
(شُ)
مردم بی تمکین و لاابالی را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، ای سوداگر، و ای تاجر، تاجر جزء و خرده فروش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
در حبیب السیر (چ قدیم طهران جزء 2 از ج 3 ص 110) چنین صورتی آمده است که ظاهراً دهی است به ساری بدین عبارت. ’سید نصیرعلی الفور به باررکا که اولکای او بود رفت...’ ولی در حبیب السیر (چ خیام ج 3 ص 349) بازرکا آمده است و در متن سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو و ترجمه آن و فرهنگ جغرافیایی ستاد ارتش هیچیک از دو صورت فوق نیامده و فقط در فرهنگ جغرافیایی ج 3 بارکلا دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه شهرستان ساری ذکر شده است
لغت نامه دهخدا
قصبۀ مرکز قضائی است در سنجاق وارنه از بلغارستان که در 50 هزارگزی شمال وارنه، و در 95 هزارگزی سلستره بر جادۀ واقعه در بین این دو شهر قرار دارد و برای تشخیص از همنام دیگرش ’حاجی اوغلی بازار جغی’ نیز گویند و مرکب از 108 پارچه قریه میباشد. در زمان ادارۀ عثمانیها دارای 5000 تن جمعیت مسلمان و عیسوی و بیست باب جامع و 12 باب مدرسه و سه تکیه و 513 باب دکان بود اخیراًدر نتیجۀ مهاجرت جمعی کثیر از مسلمانان، عده نفوسش خیلی تنزل کرده است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
نام در شمالی قلعۀ اختیار الدین، در شهر بند هرات. رجوع به روضات الجنات چ امام ص 79 و حبیب السیر چ قدیم طهران ج 3 جزء4 ص 366
لغت نامه دهخدا
(اَ لا)
دهی از دهستان آخناچی بخش حومه شهرستان مهاباد. در 35 هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 7 هزارگزی باختر شوسۀ بوکان به میاندوآب. کوهستانی، معتدل. با 139 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، توتون، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(رِ سِ)
نام شهری بین سارد و کیلیکیه در مسیر قشون کشی کوروش
لغت نامه دهخدا
(رِ سَرْ را)
بازاری بسیستان: کشته شدن یمین الدین بهرام شاه بن حرب بر دست ملاحده که به اسم فدایی بودند در بازار سراجان روز آدینه پنجم ماه ربیعالاخر سال ششصد و هژده... (تاریخ سیستان ص 393)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بازار سردی
تصویر بازار سردی
اکساد
فرهنگ واژه فارسی سره
قله ای به ارتفاع ۳۹۲۰ متر در کلاردشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان چهاردانگه ی هزارجریب ساری
فرهنگ گویش مازندرانی